در حال کندن پوست پیاز
نویسنده:
گونتر گراس
مترجم:
جاهد جهانشاهی
امتیاز دهید
.
کتاب «هنگام پوست کندن پیاز» زندگى گونتر گراس را از سال 1939 تا سال 1959 به تصویر مى کشد. آغاز کتاب با شروع جنگ دوم جهانى قرین میگردد. گراس در سال 1939 بیش از 12 سال نداشته است. جنگ لهستان، در کتاب « طبل حلبى» به زیبائى به تصویر کشیده شده است، تا آنجا که بتوان در جنگ و کشتار از زیبائى ادبى سخن گفت. رمان طبل حلبى بزرگترین اثر گونتر گراس محسوب میشود. جریانات کتاب هنگام پوست کندن پیاز درست هنگامى خاتمه مى یابد، که رمان طبل حلبى منتشر میشود، یعنى در سال 1959. این کتاب را باید در رده اتوبیوگرافى یا زندگینامه خودنوشته محسوب کرد. ضمناٌ این کتاب در همان هفته اول که وارد بازار شد، یکى از پرفروشترین کتابهاى آلمان گشت. هنگامى که کسى در سالهاى شاید آخر عمر )«گراس»، 78 سال دارد و برایش آرزوى سلامتى و طول عمر مى کنم( مطلبى را مى نویسد که مربوط به 65 سال پیش است، و مرتب میگوید: تا آنجائى که من به یاد دارم، تا آنجائى که به خاطر دارم...، و بیشتر از شاید استفاده میکند تا باید، دیگر شاید نتوان میان سندیت و سماجت ادبى حد و مرزى قائل شد. ولى این مسئله براى گراس مانعى در خلق کردن یک اثر ادبى نیست و او خود به این مطلب به خوبى آگاهى دارد. عنوان کتاب، همانطور که چندین بار به آن اشاره شده است، «هنگام پوست کندن پیاز» نام دارد ولى حتى شخص گونتر گراس هم که یک آشپز خوب و با سلیقه و با تجربه است و براى دوستانش مرتب آشپزى میکند، تا کنون چنین پیاز تند و تیزى را در دست نداشته است که اشکش را سرازیر کند.
گراس معتقد است که قوه حافظه بشرى، همانند پوست پیاز است که لایه به لایه روى هم قرار گرفته و باید لایه روئى برداشته شود تا نوبت به لایه زیرى برسد تا نهایتاٌ دست ما به مغز پیاز برسد، که محکمترین لایه پیاز است. همانگونه که ما هنگام پوست کندن پیاز، اشک میریزیم، قوه حافظه و خصوصاٌ روند یادآورى ما انسانها نیز همینگونه است. اشک ما را در میآورد. عده اى در این هنگام چشمها را بسته و صورت خود را در هم میکشند، زیرا که دردآور است. او اضافه میکند که من خیلى زود از کندن پوست پیازها دست کشیدم، طورى که اینک به هنگام کندن پوست پیاز نداى آن را در گوشهایم میشنوم، هنوز هم از آن وحشت دارم. آیا این من هستم که نمیخواهم آنچه را که روى پوست پیاز نوشته شده است، بخوانم. این شاید کمى مسخره به نظر آید، ولى گراس خود از دست خود گله و شکایت دارد، زیرا که او خود را بر روى میز محاکمه نشانده است.
بیشتر
کتاب «هنگام پوست کندن پیاز» زندگى گونتر گراس را از سال 1939 تا سال 1959 به تصویر مى کشد. آغاز کتاب با شروع جنگ دوم جهانى قرین میگردد. گراس در سال 1939 بیش از 12 سال نداشته است. جنگ لهستان، در کتاب « طبل حلبى» به زیبائى به تصویر کشیده شده است، تا آنجا که بتوان در جنگ و کشتار از زیبائى ادبى سخن گفت. رمان طبل حلبى بزرگترین اثر گونتر گراس محسوب میشود. جریانات کتاب هنگام پوست کندن پیاز درست هنگامى خاتمه مى یابد، که رمان طبل حلبى منتشر میشود، یعنى در سال 1959. این کتاب را باید در رده اتوبیوگرافى یا زندگینامه خودنوشته محسوب کرد. ضمناٌ این کتاب در همان هفته اول که وارد بازار شد، یکى از پرفروشترین کتابهاى آلمان گشت. هنگامى که کسى در سالهاى شاید آخر عمر )«گراس»، 78 سال دارد و برایش آرزوى سلامتى و طول عمر مى کنم( مطلبى را مى نویسد که مربوط به 65 سال پیش است، و مرتب میگوید: تا آنجائى که من به یاد دارم، تا آنجائى که به خاطر دارم...، و بیشتر از شاید استفاده میکند تا باید، دیگر شاید نتوان میان سندیت و سماجت ادبى حد و مرزى قائل شد. ولى این مسئله براى گراس مانعى در خلق کردن یک اثر ادبى نیست و او خود به این مطلب به خوبى آگاهى دارد. عنوان کتاب، همانطور که چندین بار به آن اشاره شده است، «هنگام پوست کندن پیاز» نام دارد ولى حتى شخص گونتر گراس هم که یک آشپز خوب و با سلیقه و با تجربه است و براى دوستانش مرتب آشپزى میکند، تا کنون چنین پیاز تند و تیزى را در دست نداشته است که اشکش را سرازیر کند.
گراس معتقد است که قوه حافظه بشرى، همانند پوست پیاز است که لایه به لایه روى هم قرار گرفته و باید لایه روئى برداشته شود تا نوبت به لایه زیرى برسد تا نهایتاٌ دست ما به مغز پیاز برسد، که محکمترین لایه پیاز است. همانگونه که ما هنگام پوست کندن پیاز، اشک میریزیم، قوه حافظه و خصوصاٌ روند یادآورى ما انسانها نیز همینگونه است. اشک ما را در میآورد. عده اى در این هنگام چشمها را بسته و صورت خود را در هم میکشند، زیرا که دردآور است. او اضافه میکند که من خیلى زود از کندن پوست پیازها دست کشیدم، طورى که اینک به هنگام کندن پوست پیاز نداى آن را در گوشهایم میشنوم، هنوز هم از آن وحشت دارم. آیا این من هستم که نمیخواهم آنچه را که روى پوست پیاز نوشته شده است، بخوانم. این شاید کمى مسخره به نظر آید، ولى گراس خود از دست خود گله و شکایت دارد، زیرا که او خود را بر روى میز محاکمه نشانده است.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/05/31
دیدگاههای کتاب الکترونیکی در حال کندن پوست پیاز